يكشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۳۰ ق.ظ
.22+ هیچ
ازنوشتن خسته ام.. از این حس غریب، از این روزمرگی. .. از آغاز،از انتظار، از بودن خسته ام....
در واپسین نفس هایم دنیا دنیا احساس هدیه به وجود ندایی خواهم کرد که در جوابم گفت هیچ!
وقتی پرسیدم سهم من از دنیا چه بود؟
...
هیچ یعنی همه چیز... همه چیز جز او!
چاشنی:
در واپسین نفس هایم دنیا دنیا احساس هدیه به وجود ندایی خواهم کرد که در جوابم گفت هیچ!
وقتی پرسیدم سهم من از دنیا چه بود؟
...
هیچ یعنی همه چیز... همه چیز جز او!
چاشنی:
رب انار: توی فیلم مادیگیلیانی نقاش بعد تموم شدن نقاشی ش قلمش رو میشکست.. شاید برای رفتن به بیرون از قاب ها، حدها و دیوارها لازمه گاهی ما هم قلم هامونو بشکونیم.. همیشه به این فکر میکردم نقاش قلمش رو میشکست چون با اون قلم نمیشد هیچ کلاغی رو سفید کشید!
۹۲/۰۲/۲۹